به گزارش خبرآنلاین، کتاب «مبانی مدیریت و فرهنگ سازی»(با نگرشی نوین مبتنی بر الگوهای رفتاری – مدیریتی شهید مهدی زین الدین) نوشته احمد یار محمدی و دکتر حسن زارعی متین، توسط انتشارات یاقوت منتشر شده است.
اثربخشی دانش مدیریت در کشورها و سازمان های اجرایی آنها، بستگی به این داشته است که تا چه حد توانسته اند بین آن دانش و فرهنگ بومی و اعتقادات و ارزش های حاکم بر جامعه، سازگاری ایجاد کنند. یکی از اهداف این کتاب، تحقیق و تدوین بعضی از اصول مدیریت است که با الهام از آموزه ها و ارزش های اسلامی توسط فرماندهان و مدیران در هشت سال دفاع مقدس به کار گرفته شده است.
این کتاب از دو بخش تشکیل شده است؛ هدف کلی بخش اول کتاب این است که در مدیریت و تدوین متون باید به فرهنگ سازمانی و جهان بینی حاکم در جامعه توجه کرد. در فصل اول و دوم بخش نخست، مهم ترین نظریه های سازمان و مدیریت مهارت های مدیران، به ویژه نظریه های جدید مدیریت – نظریه سیستم و رویکرد اقتضایی – توضیح داد ه شده است. هدف از تبیین مطالب اشاره به این موضوع است که بر اساس نظریه سیستم و رویکرد اقتضایی، شرایط بومی و فرهنگ عمومی هر کشور در چگونگی اعمال مدیریت، تاثیر مهمی دارند و نمی توان برای تمام شرایط و فرهنگ ها از شیوه های یکسان برای مدیریت استفاده کرد.
در فصل سوم این بخش مبانی فرهنگ سازمانی، اهمیت و نقش آن در مدیریت و جنبه های مختلف سازمان توضیح داده شده است و در فصل چهارم بر اساس نظریه اقتضایی، بیان شده است که در تبیین فرهنگ سازمانی و الگوهای رفتاری و همچنین چگونگی مدیریت، جهان بینی و ایدئولوژی هر جامعه نقش اولیه دارد. در هر جامعه تبیین اصول و نظریه های مدیریت باید تابعی از جهان بینی حاکم در آن جامعه باشد و این ارتباط در این فصل توضیح داده شده است.
بنابراین گزارش، در بخش دوم این کتاب نیز الگوهای رفتاری و فرهنگ سازمانی متناسب با جهان بینی حاکم در کشور مطرح می شود و سعی شده است الگوها و شیوه های مدیریتی یکی از مدیران موفق و سرداران شهید و ارزشمند دوران دفاع مقدس که نحوه مدیریت و موفقیت او زبانزد همه هم رزمان او می باشد، مطرح گردد.
این بخش در قالب چهار فصل با توجه به وظایف اصلی یک مدیر – برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت – تنظیم شده است. در فصل آخر، چگونگی و روش های تغییر مدیریت و فرهنگ سازمانی ارائه شده است، زیرا اعتقاد بر این است که مدیران اجرایی کشور باید، به عنوان مهم ترین وظیفه، در جهت تغییر الگوهای رفتاری مدیران حاکم در سازمان خود، تلاش کنند. مدیران امروزی جامعه ما باید بیش از آنکه از فرهنگ سازمانی موجود تبعیت کنند، به فرهنگسازی بپردازند.
در فصل پنجم این کتاب، با عنوان «برنامه ریزی» که به نقل قول از منابع دیگر نیز می پردازد، می خوانیم:
اگر بخواهیم توان برنامه ریزی راهبردی شهید زین الدین را در طول مسئولیت و ماموریت هایش بررسی کنیم، مطلب زیر گویای این مهم می باشد:
دکتر محسن رضایی:«...با اینکه ایشان فرمانده لشکر بود و قاعدتا فرماندهان لشکر به مسائل تاکتیکی بیشتر آشنا هستند که مثلا مانور – رزمایش – یک لشکر باید چگونه باشد، تیپ ها باید چگونه اهداف را تصرف کنند، برای آفند کردن باید از چه موانعی استفاده کنند و از این مسائل، اما ایشان با استراتژی جنگ بیگانه نبود.
اولین فرمانده لشکری که در مورد استراتژی جنگ با من صحبت کرد، مهدی بود! من همه برادران – فرماندهان – را زیر نظر داشتم. رفتارشان، تصمیم گیری هایشان و پیشنهادهایشان را با هم مقایسه می کردم و در ذهنم برای هرکدام جایگاهی داشتم. اولین بار این مهدی بود که این سوال را از من کرد:
برادر محسن! آیا مادر جنگ استراتژی – راهبرد – داریم یا نه؟ و اگر داریم چیست؟ و بنده شروع کردم به صحبت با او و ایشان را توجیه کردم، اما درون خودم از صمیم قلب خوشحال شدم که یک فرمانده لشکر ما الحمدالله علاوه بر مباحث تاکتیکی، ذهنش حول و حوش مسائل راهبردی نیز کنکاش می کند.
البته سوال ایشان من را تشویق کرد تا در همان موقع، مقاله ای راجع به تغییر راهبرد خودمان و دشمن بنویسم، سوال ایشان حرکتی را بوجود آورد که جزوه ای رابعد از عملیات خیبر بین فرماندهان پخش کردیم که آنها نیز بدانند مباحث استراتژیکی که اکنون در جنگ وجود دارد، چیست...
تمامی رزمندگان و فرمانده هان، به نوعی به این قابلیت و نبوغ فکری ایشان اذعان داشتند:
...شهید زین الدین یک فکر متعالی داشت، معمولا ما برای طرح ریزی عملیات، از طرح هایی که فرماندهان می دادند، استفاده می کردیم، یعنی یک طرح عملیاتی را می گذاشتیم و فرماندهان می آمدند و نظر می دادند، سپس به اجرا می گذاشتیم. در چنین جلساتی که بعدها در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) داشتیم، وقتی که شهید زین الدین به پای تابلوی نقشه و طرح ریزی عملیات می آمد، واقعا استعداد و نبوغ خدایی، استعدادی که خداوند به صورت نوری در قلب این جوان رشید اسلام تابانده بود، نمودار می شد. زمانی که بیان می کرد طرح ریزی بایستی اینطور باشد و ما به این شیوه حمله کنیم... واقعا نبوغ نظامی را به عنوان یک فرمانده لشکر اسلام در این بزرگوار می دیدیم.
... از نظر نظامی، فرماندهی بود در بعد هجوم و حمله، بهترین طراح نظامی به شمار می رفت و در بعد پدافند از منطقه ای که آن را تصرف کرده بود، بهترین طرحریزی دفاعی را داشت.
...از خصوصیات دیگر ایشان این است که خداوند یک مغز با استعداد، یک فکر توام با نبوغ و یک هوش فراوان به ایشان عطا کرده بود. همانطور که می دانید جنگ یک کار فکری است – بخش نرم افزاری آن - از سوی دیگر، ما در جنگ، نه از نظر عِدّه و نه از نظر عُدّه – در زمینه سخت افزاری – بر دشمن برتری نداشتیم. هم تجهیزات دشمن بیشتر بود و هم نیروی دشمن. این، فکر و اندیشه – مدیران شایسته – بود که ضامن پیروزی ما می شد. آنان دشمن را خوب ربرسی می کردند، نقاط ضعفش را پیدا می کردند و آنگاه با طرح ریزی یک عملیات، عمده قوایشان را جمع می کردند و با اصل غافلگیری به نقاط ضعف دشمن می زدند و این پیروزی ها را به دست می آوردند.»
نظرات شما عزیزان:
